مدیونم به خاطرِ ...
يكشنبه ارديبهشت ۱۴ ۱۳۹۳
وقتی به یک نفر خیلی بدهکار باشی ، از آن بدهی هایی که هیچ گاه نتوانی از عهده اش بر بیایی ،
حداقل کاری که از دستت بر می آید این است که زود به زود ، نزد او مرور کنی این دِین همیشگی را
هر بار هم به بهانه ای ...
خوب است بداند که تو حواست هست که همیشه مدیونی و بدهکار
اما انصافاً چقدر شیرین است این بدهکاری اگر ... اگر طرف حساب ، مادرت باشد
اما بعد ...
جانم برای او که وجودم به سبب اوست بگوید که ...
بی حد و حصر از تو ممنونم و به تو مدیون
این بار به خاطر همه ی دوست داشتنی هایی که دوست شان دارم ...
همان ها که قدر دوست داشتن من در برابر حد دوست داشتنی بودن آنها ،
به قطره می ماند در برابر اقیانوس ... بلکه ناچیز تر ...
۹۳/۰۲/۱۴
جای دو چشم نگران خالی ست
در کنج اتاق...
خدا مادرتون رو ان شاالله براتون حفظ کنند..